مامان همیشه میگفت دمنوشهای آقاجون از قدیم معروف بود.
اون موقع که میرفت دشت و دمن، انواع گیاهان کوهی را که خوب میشناخت، برای استفادههای مختلف میچید. انقدر گیاهها را باهم ترکیب میکرد تا بالاخره به طعمهای خاص و جذابی میرسید.
امروز بعد از ناهار، آقاجون قول داده بود برای من، شادی و همسرش یک دمنوش خوشعطر و خاص درست کند. رفت آشپزخانه، با کلی سر و صدا مشغول دم کردن شد و بعد به گلهای حیاط آب داد.
چند دقیقه بعد، آقاجون منو صدا کرد و گفت:
«نازدونهی مامانی، معجون دم کشیده، بریز بیار قربون دستت!»
نگاهی به قوری انداختم؛ رنگ دمنوش عنابی روشن بود و عطرش فضا را پر کرده بود. از بین سینیها و استکانهای مامانی، اون ست چایخوری با طرح حروف فارسی طلایی و مشکی را انتخاب کردم. بهنظرم بهترین گزینه برای سرو این دمنوش خوشرنگ و لعاب بود.
پنج تا استکان کمرباریک داخل سینی گذاشتم — سینیای که رویش دو گنجشک کوچک نشسته بودند، انگار داشتند باهم پچپچ میکردند.
دمنوش را داخل استکانها ریختم؛ ترکیب رنگ عنابی دمنوش با حروف طلایی و مشکی روی استکانها، تصویری چشمنواز ساخت.
در کاسه هم نبات زعفرانی ریختم با گل محمدی...
وقتی سینی را روی تخت حیاط گذاشتم، شادی گفت:
«بهبه! چه پذیرایی شاعرانهای... فقط یه چیز کم داره!»
گفتم: «چی؟»
با لبخند گفت: «اینکه آقاجون یه شعر بخونه!»
آقاجون آمد، کنار مامانی نشست، یکی از استکانها را برداشت و دست مامانی داد و رو بهش گفت:
گر به کنار آسمان چون تو براید اختری
روی بپوشد آفتاب از نظرش به معجری...
مامانی خندید و در جواب گفت:
سرو روان ندیدهام جز تو به هیچ کشوری
? اگر به دنبال ست چایخوری خاص برای پذیرایی در دورهمیها یا هدیهای ماندگار هستید،
این ست چایخوری سرامیکی با استکان کمرباریک و سینی هماهنگ انتخابی زیبا و کاربردی است — هم برای سرو چای و دمنوش، هم برای شیرینی و میوه.