آقاجون داشت ضبط قدیمیشو تعمیر میکرد و مامانی هم تو آشپزخونه مشغول پختن شام بود.
داشتم دنبال موبایلم میگشتم که چشمم افتاد به یه بسته کادوپیچ قرمز با روبان طلایی که روی میز برق میزد.
گفتم: «مامانی این کادو برای کیه؟»
گفت: «یکی از دوستای قدیمی امروز برام آورده. گذاشتم کنار که بازش کنم، انقدر سرگرم صحبت شدیم یادم رفت.»
گفتم: «حالا بازش کنید ببینیم چیه.»
مامانی روبان طلایی و کاغذ کادوشو با دقت باز کرد.
داخل جعبه، دو تا فنجون و دوتا زیرفنجونی با گلهای آبی لاجوردی بود.
زیرفنجونیها شبیه حوض بودن و کنار هر حوض، یه گنجشکک اشیمشی کوچولو نشسته بود.
آقاجون که همچنان مشغول درست کردن ضبط بود، سرشو بالا آورد و گفت:
«چه گلهای قشنگی داره! فنجوناش کوچیکه؟»
گفتم: «آره، فنجون قهوهخوریه »
مامانی رو به من گفت:
«چه ست قشنگیه چون تو قهوه زیاد میخوری، تو برش دار عزیزم.»
گفتم: «آخه برای شما آوردن!»
مامانی گفت: «عزیزکم، منم به تو هدیه میدم. مبارکت باشه »
مشغول تعارف کردن بودم که یهدفعه صدای استاد شجریان، سکوت خونه رو پر کرد:
«ما دلشدگانِ خسروِ شیرین پناهیم...»
آقاجون صدای ضبط رو کم کرد و با ذوق گفت:
«بالاخره درست شد!»
بعد رو به مامانی گفت:
«گلین خانم، جایزه ندارم؟»
مامانی با لبخند گفت:
«چای زعفرونی در استکانهای کمرباریک، با نقل بیدمشک»
آقاجون لبخند زد، صدای ضبط رو آروم زیاد کرد و همراه با استاد، زیر لب خوند:
«ما از دو جهان، غیر تو ای عشق نخواهیم...»
ست فنجان قهوهخوری با طرح گل لاجوردی و پرندهی اشیمشی — هدیهای خاص برای عاشقان قهوه و لحظههای آرام خونه
