در باز شد و سارا شیرینی بهدست اومد تو و با خوشحالی گفت:
سلام قشنگجانها!
همگی با ذوق برگشتیم سمتش...
مامانی گفت: قشنگ که چشمهای توئه... قبول شدی؟
سارا هیجانزده گفت: بله بله! سریع خودمو رسوندم اینجا که اول به شما بگم
مامانی تو خیلی برام دعا کرده بودی...
سارا رو کرد به من گفت: بپر برو رولتخوری گلسرخی مامانی که خیلی دوستش داره بیار...
مثل فنر پریدم سمت آشپزخونه... پرسیدم مامانی کجا گذاشتیش؟
گفت: کابینت کنار گاز...
'گفتم : سارا! پیالهها رو هم بیارم؟
آره بیار، تنقلات هم خریدم از ذوقم .
رولتخوری و پیالههای گلسرخی رو روی میز گذاشتم. دوتا پرنده که روی بالشون انگار گلسرخ تتو شده بود، چشم دوخته بودن ببینن سارا داخل سینی چی میذاره...
سارا خیلی با سلیقه، رولت و نون خامهای (شیرینی موردعلاقهی مامانی و آقاجون) رو داخل سینی گلسرخی محبوب مامانی چید. بعد هم پیالهها رو که گوشه سرشون یک گلسرخ سنجاق شده بود، با توت خشک و آجیل پر کرد.
رو کرد به مامانی و آقاجون و گفت:
بفرمایید به ضیافت قبولی نوه دلبندتان خوش آمدید. از خودتون پذیرایی کنید
? اگر برای پذیراییهاتون دنبال یک ست پذیرایی خاطرهانگیز هستید،
این رولتخوری و پیالههای گلسرخی انتخابی زیبا، کاربردی و عاشقانهست.