امروز خونه مامانی سمنوپزون بود. خاله و دوتا از همسایهها اومده بودن کمک مامانی. آقاجون از صبح رفته بود دیدن یکی از دوستان قدیمیش.
دم دمای عصر بود که آقاجون با نون تازه از راه رسید.
پخت سمنو تموم شده بود و مهمونای مامانی رفته بودن. من و مامانی حیاط رو آب و جارو کرده بودیم و همهچیز آماده بود برای استراحت عصرگاهی.
از اون نورهای قشنگ افتاده بود روی قالی ترکمن تخت، بین شاخهها و برگهای درختها، نسیم ملایمی هم میوزید... نگم براتون
رفتم جلوی در و نون را از آقاجون گرفتم.
آقاجون دستش رو انداخت دور گردنم، سرم رو بوسید و گفت:
ـ تو هم اینجایی که... کی اومدی؟
ـ یگ ساعتی هست.
ـ پس تازه نفسی... بپر سمنو بیار که با نون تازه بخوریم!
به نظرم چون سمنو یکی از خوشمزهترین خوراکیهای سنتی ایرانیه، باید حتماً توی ظرف گلسرخی سرو بشه.
جهیزیه مامانی گلسرخی بوده و چون میدونیم عاشق گلسرخیه، هرجا یه ظرف گلسرخی خوشگل پیدا کنیم، براش میخریم.
بین ظرفها گشتم تا یکی از قشنگترینشون رو پیدا کنم.
یک ظرف نامتقارن خیلی جذاب پیدا کردم که از اثر هنری چیزی کم نداشت.
وقتی نگاهش میکردی، کاشیکاریهای بناهای شیراز میاومد جلوی چشمت... مثل اینکه داری یه کاشیکاری گلسرخی اصیل میبینی ?
خلاصه داخلش سمنو ریختم و بردم برای عصرونه توی حیاط.
مامانی داشت از صبح و سمنوپزون برای آقاجون تعریف میکرد.
آقاجون تا منو دید گفت:
ـ بدو بیار ببینیم چه کرده گلینجان.
لقمه اول رو که خورد، مامانی گفت:
ـ چطوره؟ شیرینیش خوبه؟
آقاجون لبخند زد و گفت:
«عالیه... از دست دوست هر چه ستانی شکر بود.»
اگر برای پذیرایی دنبال ظروف سرامیکی گلسرخی دستساز هستید،
این دو تا ظرف شبیه حوض برای سرو دسر، سمنو یا شلهزرد عالیان.