آقاجون مشغول آبیاری درخت سیبی بود که چند سال پیش برای تولد شیرین کاشته بود. از قدیم رسم داشت که برای هر کدام از نوهها یک درخت میوه میکاشت؛ یادگاریای زنده و پر از زندگی که هر سال با برگها و شکوفهها، خاطره تولدشان را زنده نگه میداشت.
مثلاً درخت من، یک گیلاس زرد و قرمز ترش و شیرین بود؛ مزهای که هیچ وقت از یادم نمیرود و هر بار یادم میانداخت کودکی و بازیهای حیاط را.
آقاجون با لبخند گفت: «دختر جان، پاشو اون سبد آبی را از آشپزخانه بیار، برات میوه بچینم.»
من از خوشحالی مثل فرفره، سریع رفتم و سبد را آوردم.
میوهها را شستم و دنبال ظرفی مناسب گشتم. ناگهان چشمم به یک سینی دالبر سرامیکی گلدار افتاد؛ بوتهای صورتی جذاب رویش بود و دو جوجهی طلایی روی کنارش نشسته بودند، انگار با هم بازی میکردند و گل میشنفتند.
فکر کردم: «همینه!» شاید مامانی تازه خریده یا برایش کادو آوردهاند. مامانی عادت جالبی دارد؛ هر کادویی که میگیرد، بدون تردید استفاده میکند تا شادی و زیباییاش برای همه قابل لمس باشد.
سینی را از کابینت درآوردم و سیب ترش، زردآلو ? و گیلاس را با دقت و عشق داخل آن چیدم. نور آفتاب دم ظهر، رنگ طلایی روی لبههای سینی را زنده و درخشان کرده بود.
مامانی که تازه از پای تلفن پا شده بود، وارد آشپزخانه شد و وقتی سینی را دید، چشمانش برق زد:
«نازدونه! دیدی چه گل قشنگی دارد! اولین بار استفاده میشود. خالهی زیبا برای ما آورده… چه خوب شد!»
- اگر دنبال یک ظرف سرامیکی گلدار و دالبری برای میوه و شیرینی هستید، این سینی میوهخوری گل گلی انتخابی عالی است؛ هم برای پذیرایی خانگی، هم به عنوان هدیهای خاطرهانگیز و دلنشین.