درِ ایوان نیمه باز بود و پردهی توری با هر نسیم ملایمی، تا نیمهی فرش پیش میآمد و دوباره به عقب برمیگشت. گلهای زرشکی و آبی قالی، زیر نور آفتاب میدرخشیدند و با هر وزش باد انگار جانی دوباره میگرفتند.
بوی شیرینی پنجرهای تازهپز، همهجای خانه را پر کرده بود. شب قرار بود نوهها دور هم جمع شوند، و مامانی مثل همیشه با عشق، دستبهکار درست کردن شیرینی دلخواهشان شده بود.
در همین حال و هوا بودم که مامانی وارد اتاق شد. یک سینی سرامیکی گلدار در دست داشت، با دو ماگ سرامیکی که طرح گلهای ویولت دورشان پیچیده بود؛ درست مثل گلدانهای کوچک پر از عشق و رنگ.
چند شیرینی پنجرهای هم داخل سینی گذاشته بود، که میان گلهای سینی جا خوش کرده بودند.
مامانی با همان لبخند همیشگی گفت:
ـ بیا نازدونه، امتحانش کن ببین چطور شده؟
گفتم: مامانی، تو هر چی بپزی عالیه… چون با عشق میسازیشون.
در همین لحظه آقاجون با یک دسته گل رز سفید و کرم از حیاط وارد شد. نگاهی عاشقانه به مامانی کرد و گفت:
ـ بفرما گلین جان، دیدم رنگش شبیه گلهای لباست هست، چیدم برات...
در سکوت، بوی چای، شیرینی، و گل با هم قاطی شده بود...
و لبخند مامانی، مثل بخار چای، آرام و گرم در هوا پیچید.
اگر دنبال هدیهای خاص و دلانگیز برای عزیزانتون هستید، ماگ سرامیکی طرح گل یا سینی سرامیکی گلدار انتخابی عالیه؛ هم زیباست، هم کاربردی، و همیشه یادآور عشق و گرمای خانه.