روز دوشنبه پلاک سه در کنار دوستان هنرمندی بود که این همراهی و مشایعت به عنوان یکی از زیباترین خاطرههای زندگی یکی از ساکنین پلاک سه ثبت شد.
به بهانه شادی که این روزا تو کشور سپری شد، بچههای چند تا گروه هنری تصمیم گرفتن باز به رسم هر ساله در روز عید بضاعتشونو که سازو آواز هست رو در طبق اخلاص بذارن و شادی رو به میان خانواده بزرگ کهریزک ببرن.

من به عنوان مهمان برای رفتن به مراسم یه عالمه هیجان داشتم. به خصوص اینکه اولین باری بود که به این مکان میرفتم. تصورم از برنامه بچهها یه برنامه نیم تا یک ساعته رسمی بود که به صورت نشسته و روی سن اجرا می شه. قرار بود ساعت ۹:۳۰ من و رفیق شفیق با گروه همراه بشیم که با اندکی تاخیر در حد ۲۰ دقیقه بالاخره همراه شدیم. القصه، حول و حوش ساعت ۱۰:۳۰ همگی جلوی در کهریزک حاضر شدیم. تقریبا ده نفری بودیم. من فکر کردم بچهها
