در یک روز پاییزی زیبا با آب و هوایی دل انگیز، پاشنهها را ور کشیدیم تا دوستان پلاک سه ای را که عازم عکاسی از تهران دوست داشتنی بودند، همراهی کنیم. همینطور که داشتیم کوچه های تهران رو وجب به وجب متر میکردیم و دنبال سوژه های عکاسی برای دوستان پلاک سه ای میگشتیم، یهو چشممان به یک پلاک دوخته شد که من باب تصادف، هم شمارهٔ پلاک خودمان بود. با دیدن این پلاک، برقی به چشمانمان افتاد که عمرا به چشمان گربه نره در هنگام دیدن سکه های پینوکیو افتاده باشد؛ و همان زمان بود که یافتیم یافتیم، البته نه به سبک ارشمیدس عزیز!
با دیدن این همه پلاک سه در کوچهها که با رنگهای نارنجی، زرد و سبز مجلسیتر هم شده بودند، کلی ذوق زده شدیم و در کنار سوژه های عکاسان، عکاسی از پلاکهای سه نیز هم در دستور کار جای گرفت. اینم سندش!